گر شیطان در دنیا حضور فزیکی میداشت در عصر ما او را شیطان معاصر مینامیدند
                          م ی هادی م ی هادی

درباره آنچه در ذیل مینویسم علاقه  به این شیوه نگارش ندارم که پیرامون یک شخص به ارزیابی مسایل بپردازم اما از اینکه هر کس با ید به طریق خودش فهمانده  شود  این ناگزیری راپیش میآورد .  شاید عزیزانی نخواهند برای لگام زدن این دهانها  پایین بیایند ولی بلاخره  باید جواب  این قماش آدمک ها از طرف کسی داده شود .

از حدیث بد گهر  گل میکند   چندین   فساد

خون فاسد رنگ حرفی در زبان نشتر است (بیدل)

 چندی قبل در مورد  برنامه  های سیاسی تلویزیون پیام افغان  تحت نام سخن عریان  که این برنامه توسط اقای  عمر خطاب  مسوول تلویزیون پیام افغان پیش برده میشود مطالبی را نوشتم  که در  سایت های انترنتی معتبر افغانستان  اقبال نشر یافت .  در حالیکه  در آن زمان  این تلویزیون جهانی نشده بود   از فتنه انگیزی های  آقای عمر خطاب  در سرزمین  آتش گرفته که حیثیت  پاشیدن تیل  به آتش افروخته  شده آتش افروزان داخلی وخارجی را دارد  خبر داده شده بود.  اکنون تیل پاشی را   در ساحه وسیع آغاز نموده تا  شعله ها  بالا وبالاتر بروند  بد بختانه  هیزم اوران  بدبخت  برای بر افروخته نگهداشتن این آتش دست بکار اند .

  بد گهر را مباش یاروندیم

که تواضع او خم مار است

(اسماعیل...)

  عمر خطاب را میشود به دریای آمو تشبیه نمود  ظاهر بسیار آرام وبی غل وغش وباطن متلاطم  وپر طغیان دارد  عمق تفکر واندیشه او کشنده وتیزابی است که  هر حواس را با یک  تماس  جزیی می شاراند .

بیاد میاورم زمانی یکی از خبرنگاران ،گلبدین حکمتیاررا به  عنکبوت تشبیه نمود در آنوقت تعجب کردم ،که عنکبوت یک موجود ضعیف چه شباهتی با گلبدین حکمتیار میتواند داشته باشد روزی از روی اتفاق در  رهگذری  بافت تار های این زنده جان ضعیف  جثه رابروی سر وصورت خود احساس کردم  بار دگر بخاطر  تشبیه ان خبر نگاربا خود  اندیشیدم  دلایل ان خبرنگار مربوط به خود شان است  اما بعد از آن اتفاق من نیز مانند سازی خصایل عنکبوت را   نسبت به گلبدین حکمتیاربا دلایل خود پذیرفتم . اول از کنار عنکبوت هیچ شی به راحتی گذشته نمیتواند، دوم  با هیچ حشره ای  از روی دوستی نظر ندارد ،سوم هر حشره کم زور را در بند میاندازد ومیمکد ، چهارم در هر جا  اگر است یا نیست جالش را برای نابودی سایر حشرات انداخته ورفته است .

 اکنون این تشابهات را بر علاوه  گلبدین حکمتیار برای عمر خطاب هم میپذیرم

  فتنه انگیزی  های آقای عمر خطاب شاخه وپنجه های زیاد دارد او میداند در کدام شرایط  کدام  فتنه را بر ضد  ویا به دفاع  چه کسی چگونه  بکار گیرد روزی با  حمایت از گلبدین حکمتیار ،روزی با حمایت از یونس خالص، روزی با حمایت از طالبان، روزی با حمایت از  رمضان بشر دوست ،روزی با حمایت از اکبر بای  می براید .

 در این روز ها  این قاضی خود تقرر به اصطلاح خودش دوسیه اکبر بای را روی دست دارد   شما ببینید در کشوری که  روزانه هزاران بمب انفلاق میکند وصدها نفر  از جنگ ،ترور ،دزدی، گرسنگی ،مرض جانهای شانرا از دست میدهند افراد بی گناه به زندانها انتظار قصابی قصابان آدم را میکشند وسایل اندک تفریحی را ازمردم به بهانه دین ومذهب میگیرند  زبان مادری مردم را با تعصب بندوگنگ میسازند  اقای خطاب  بگفته خودش  که گفت (این کیس راانکشاف میدهیم) چه  اغراض  ومقصد میتواند داشته باشد  .

  جریانات توطعه سازی در تلویزیون پیام افغان  چگونه  سر وسامان  داده میشود ذریعه این یاداشت یک چند نمونه را مثال میاوریم

 روزی که دوسیه  ظالم  به اصطلاح مظلوم واقع شده (اکبر بای ) با حضور خود اکبر بای از طریق تیلفون بنام مصاحبه روی دست  اقای خطاب بود  شخصی بنام  آقای  عباسی   تیلفون نمود   با فریاد معمول خود گفت این است تلویزیون ملی این است شخصیت ملی که یک ترکمن  را به مصاحبه اورده وواقعیت را از او پرسان میکند مردم دیگر چه میخواهند.  افتخار بتو خطاب صاحب  ووو...وبا  بخشش صد آفرین به اکبر بای وگفتن شجاع ومرد ودلاور  از ظالم مظلوم شده تعریف نمود .  به حال آنانی دل باید سوخت  که اب از آب شور نخورد افتخار را نصیب افراد میکنند .

 هموطنان شرافتمند! قضاوت را برای شما میگذارم که از لابلای این تفتین ها شما چه  رامیخوانید ؟ نظر این بنده خدا چنین است که از این تفنن  ها جز ظهور سمبول های  کرزایی وکرزی چه ها چیزی دیگری  تصور نمیشود .

حذر که آخربه طوفان حوادث غرق میگردد (اسماعیل ...)

بکشتی که نادان ناخدا بود ست دانستم

 از فحوای  یک سلسله  حرکات خوانده میشود افرادی از این قماش  در حال قد بلندک اند که در پهلوی  گروپک  مسکینیار  خودرا  تول وترازو نمایند هرچند که مانند  مسکنیار کدام وزنی را در خود احساس  نخواهند کرد اما مشکل  ما این است که  به اثر این فتنه انگیزی ها عذابش  به مردم میرسد  .

هرکه پا کج می نهد خون دل ما میخوریم

شیشه ای  ناموس عالم در بغل  داریم ما(..........)

   تفتین  های  برنامه آقای خطاب  بنام سخن عریان که شخصا خودش  حضوری آنرا پیش میبرد مدلل است. این برنامه تاآنجا  عریان است که دگران را هرچه  میخواهید بگویید مگرنباید  به  روی کش روی آقای خطاب  نظر  انداخته شود  این حفیظ الله  امین معاصر با تمام مردم دل پر کینه دارد  حتی با آنانیکه او را نا آگاهانه ویا آگاهانه حمایت مینمایند  .

 روح   شیطانی وریخت  صورت  جادوگری  او مدلی است از  شیطان  معاصر که میتواند خود را در خود پنهان نماید اما ازانجا که  شیطان در اعمال خودش از درگاه  خداوند  رانده شد  مدل های معاصر شیطان نیز از مقام آدمیت  ( خلیفه خدواند در روی زمین) رانده خواهند شد .

 اقای خطاب  چون بار رسالت شیطان معاصررا بدوش دارد  از مردم بیزار است.

  روزی  دگریکی از شنوندگان  تیلفون نمود  و گفت که شما کوشش کنید کمتر حرف بزنید وبگذارید که بیننده ها وشنونده ها حرف های خود را بگویند  با خصوصیت شیطانی که دارد نمیتوانم بگویم با چهره اخم کرده جواب داد  اما با اکراه  میگویدچرا من حق ندارم آنان (هدفش مردم است) دو هزار نفر اند ومن یکنفر هستم  .  مصاحب   فورا خود را تصحیی نمود و گفت نی نی  خطاب صاحب هدف این نیست که  شما زیاد گپ میزنید  باید یک کمی شما در برابر گپ های شنونده ها صحبت نمایید  با همین جمله  رضایت  آقای خطاب حاصل شدواز جوش درون  لب های مکرش ، برای  خنده بی نمکش راه  باز نمود .

  وقتی  گلبدین حکمتیار ، یونس خالص ،ملا محمد عمر با اساس وجوهات ملیت ،زبان ووابستگی های جاسوسی طرف حمایت آقای خطاب قرارداشتند و اکنون گفتار وکردار خطاب در مورد انان مرعی است  میاییم بالای اینکه چرا داکتر رمضان بشر دوست مورد حمایت آقای خطاب قرار دارد  حقیقت این است  که داکتر رمضان بشر دوست  را عمر خطاب پناه گاه خود ساخته است

همه جا دوکان رنگ است همه رنگ میفروشند

دل من به شیشه سوزد همه سنگ میفروشند( فانی)

  اما در باره اقای بشر دوست  هم لازم است  انعکاس ذهنیت ها  بطور خلاصه گفته شود. جایگاه یک شخصیت سیاسی باتحلیل عمیق وهمه جانبه وضع سیاسی وعملکرد دقیق  در عرصه سیاست  معین میشود  همانطوریکه آقای بشر دوست خودش هم میگوید  سالها  از کشور  دور بوده در عرصه  سیاست کشور احساساتش بیشتر از تدابیرش  بر او غلبه دارد 

    البته  یکمقدارمسایل عام که اقای بشر دوست مطرح میکند مردم عام هم میدانند مخصوصا انانیکه خود با گوشت وپوست خود مشکلات را احساس ولمس کرده اند ومیکنند تدابیر برای بیرون رفت از این مشکلات وبحرانات از روی احساسات سنجیده شده نمیتواند .

   لذا ذهنیت مردم  با حضور نا گهانی  آقای بشر دوست که اکنون میگوید در تیم حامد کرزی نیست همزمان باجابجایی حامد کرزی در حکومت  آنقدر شفاف نیست  .یک چهره نا شناخته و بدون تجربه کاری که خود آقای بشر دوست به اصل تجربه  در سیستم کادری دولت تاکید هم دارد هنوز در ذهن آگاهان جامعه  تلقیاتی  مثبت ندارد  بر علاوه آن  وقتی  آقای بشردوست   به حیث  یک شخصیت سیاسی  ،  نیرو های مطرح در کشور را بدون هیچ نوع پیش درامد سیاسی در بست در ذهن خود نابود  میسازد این خوشبینی از بین میرود که پلانهای کاری او  برای مردم و مملکت   ارمغانی  خوبی  خواهد داشت .

آقای خطاب در پناه  داکتر رمضان بشر دوست که گویا ظاهر خود را به عنوان حمایت از یک هزاره پنهان نماید به علی آباد روان است که شهر است .     

  از آقای عمر خطاب پرسیده میشود آیا چیزی را بنام خود ارادیت هم برای دیگران  بلاخره میشناسد یاخیر ؟  که به هیچ کسی حق نمیدهد  عقاید خود را بیان کند .  آقای خطاب از یک طرف دشمن احزاب است از طرف  دگر هر روز داد میزند  که بیایید  متحد شویم  و مردم وکشور را نجات بدهیم  ازیک طرف  نظرآقای خطاب اینست که احزاب هرگز نمیتوانند مردمی وملی وباشند مگر چیزیکه خودش میخواهد  جورکند  که بلاخره یک تشکیل خواهد بود  بازآن تشکل هم  ملی  وهم مردمی میتواند باشد  بتاریخ  بیست ویکم اپریل که آقای ساهو مهمان برنامه  سخن عریان بود  الفاظ آقای  خطاب چنین بود :

اگر به اساس تعلقیت حزبی باشد هفتاد فیصد مردم  در این احزاب  بنا به مجبوریت  شمولیت داشتند اینطور نیست که همه انان به دار زده شوند  مگر انانیکه کادر علمی این احزاب بودند وهستند یک چند نفر است انان خودشان پس شوند  که دگران بیایند (بلاخره آدرس بیایند آقای خطاب کجا خواهد بود؟ ) من فکر نمیکنم  آقای خطاب  نداند   کسانیکه در احزاب وبخصوص احزاب مترقی عضویت حاصل میکنند   به اساس درخواست  خودشان  اگاهانه  برای تحقق اهداف مطروحه آن حزب ویا سازمان  متعهد و باورمند میباشند   اگر هدف خطاب سیستم های تنظیمی باشد با وجود آنکه انان نیز متعهدین  خود را  به هر عنوانی که است دارند میتواند  تا جایی پزیرفتنی باشد اما این اقا در مورد احزاب میخواهد با همه هوشیاری از تلقینات کار بگیرد  .

 در این  باره یک مورد دگر از  توطعه  گری ها و برخورد های  نامانند  اقای خطاب را  مورد توجه قرار میدهم  .

 بتاریخ چارده اپریل  شخصی بنام عینی  در برنامه سخن عریان تیلفون نمود وگفت که از اروپا گپ میزند  آقای عینی با بسیار  درایت صحبت نموده گفت  در حل معضلات  وقضایای   افغانستان   نیرو های که در  حکومات قبلی فعال بودند   حضور آنان  باید نادیده گرفته نشده وبه اساس تعصبات از  قضایا دور نگهداشته نشوند آقای عینی که معلوم نیست عضو ح د خ ا بودند ویانه  از  نیرو های ح د خ ا  با کنار گذاشتن رهبران شان    بنا به تجارب واندوخته های شان وتعهد شان یاد نمود تا در این پروسه با آنان با تعصب برخورد نشود  (بنده  با صراحت   وبا تمام مسوولیت اعلان میکنم  هر آن تعریف  شایسته شامل حال نیرو های ح د خ  ا از نقش رهبران  صادق ح د خ ا اثر پذیر است )    در همین جا آتش کینه وعداوت  وشیطنت آقای خطاب شعله ور شد  تیلفون را بروی آن شخص قطع نمود و شمشیر زنگ زده خود رامورد استفاده قرار داده گفت  که کمونست هارا حتی هندو ها  قبول ندارند  (هدفش نیروهای ح د خ ا ومتحدین ان  میباشد که بطور معمول وحقیقی نمیخواهد آنانرا  مورد خطاب قرار بدهد. )

کسان به چشم تو بی قیمت اند وکوچک قدر

که پیش اهل بصیرت بزرگ   مقدار  اند(سعدی)

آقای  تاجر دین !  دینی را  که همین حالا  برای تکفیر سایر بندگان خدا استفاده میکنی  خود عملا ترک سنت موکد از آن نموده ای  وعملا برخلاف سنت  پیغمبر عمل میکنی . در جواب  تو اقای  تاجر دین که عملا بالای ترجمه های قرانکریم  تجارت میکنی باید گفته شود تا چه وقت مردم را شما گردن بسته ها فریب میدهید اگر اقای خطاب یک مسجد ومدرسه را نشان داد که همان حزبی ها مستقیم رفته باشند وانرا تخریب نموده باشند ما حاضر هستیم مسوولیت آنرا بپزیریم اگر همان حزبی ها پیش روی کسی  ایستاده شده باشند که اجازه نداری به مسجد ویا مدرسه بروی ما مسوولیت آنرا می پذیریم آخر اینهمه مساجد  را حاکمیت وقت برای  کدام مردم هدیه میکرد؟

  April 28th, 2008



  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي